محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 94

1. حسن که تابان ز سراپای توست

2. جوهرش از گوهر یکتای توست

3. ناز که غارتگر ملک دل است

4. مملکت آشوب ز بالای توست

5. غمزه که غارتگر ملک دل است

6. مملکت آشوب ز بالای توست

7. غمزه که جادوگر مردم رباست

8. سرمه کش نرگس شهلای توست

9. جلوه که نخلی است ز بستان حسن

10. دست نشان قد رعنای توست

11. عشوه که موجی ز محیط صفاست

12. غرق فنون از حرکتهای توست

13. فتنه که او سلسله بند بلاست

14. بندی گیسوی سمن سای توست

15. سحر کزو پنجه دستان قویست

16. شانه کش زلف چلیپای توست

17. نطق که شمع لگن زندگی است

18. زنده به لعل سخن آرای توست

19. محتشم خسته که مشت خس است

20. موج خور بحر تمنای توست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی
* یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
* که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
شعر کامل
حافظ
* عندلیبی راکه ازگل با خیال گل خوش است
* هیچ باغ دلگشایی نیست چون چاک قفس
شعر کامل
صائب تبریزی