محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 17

1. حسن تو چند زینت هر انجمن بود

2. روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود

3. تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف

4. شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود

5. لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود

6. لطفی به من نمای که مخصوص من بود

7. ای در بر رقیب چو جان مانده تا به کی

8. جان هزار دل شده در یک بدن بود

9. من سینه‌چاک و پیش تو بی درد در حساب

10. آن چاکهای سینه که در پیرهن بود

11. تا غیر خاص خویش نداند حدیث او

12. راضی شدم که با همه‌کس در سخن بود

13. اوقات اگر چنین گذرد محتشم مدام

14. مردن هزار بار به از زیستن بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
* به هواداری آن سرو خرامان بروم
شعر کامل
حافظ
* این آهوی رمیده ز مردم، نگاه کیست؟
* این فتنه پیشخدمت چشم سیاه کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
* دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
شعر کامل
سعدی