محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 25

1. هان ای دل هجران گزین در جلوه است آن مه دگر

2. تشریف استغنا مکن بر قد من کوته دگر

3. ای فتنه می‌انگیزی از رفتار او گرد بلا

4. خوش میکشی میل فسون در چشم این گمره دگر

5. چاه ز نخدانش ببین ای دیده و کاری مکن

6. کاندر ته آن چه فتدجان من بی ته دگر

7. دزدیده می‌بینی دلا رخسار طاقت سوز او

8. این آتش رخشان شرر می‌سوزدت باالله دگر

9. خوش مستعد محنتی ای دل ازین اندیشه کن

10. گر فتنه انگیزی کسی غم را کند آگه دگر

11. شد خیمه صبرم نگون از دیدهٔ او چون کنم

12. گر شاه غیرت از دلم بیرون زند خرگه دگر

13. پیش سگ او محتشم ظاهر مکن بیگانگی

14. با آن وفادار آشنا کارت فتد ناگه دگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* مباش وقت سحر بی ستاره ریزی اشک
* که نور چهره گردون ز گریه سحری است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
* گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
شعر کامل
مولوی