مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1070

1. گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر

2. بی‌رقیبش دادمی من بوسه‌هایی سیر سیر

3. بس خطاها کرده‌ام دزدیده لیکن آرزوست

4. با لب ترک خطا روزی خطایی سیر سیر

5. تا یکی عشرت ببیند چرخ کو هرگز ندید

6. عشرت کدبانوی با کدخدایی سیر سیر

7. یک به یک بیگانگان را از میان بیرون کنید

8. تا کنارم گیرد آن دم آشنایی سیر سیر

9. دست او گیرم به میدان اندرآیم پای کوب

10. می‌زنم زان دست با او دست و پایی سیر سیر

11. ای خوشا روزی که بگشاید قبا را بند بند

12. تا کشم او را برهنه بی‌قبایی سیر سیر

13. در فراق شمس تبریزی از آن کاهید تن

14. تا فزاید جان‌ها را جان فزایی سیر سیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
* چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* عالم چو کوه طور شد هر ذره‌اش پرنور شد
* مانند موسی روح هم افتاد بی‌هوش از لقا
شعر کامل
مولوی
* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی