مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1250

1. به شکرخنده اگر می‌ببرد جان رسدش

2. وگر از غمزه جادو برد ایمان رسدش

3. لشکر دیو و پری جمله به فرمان ویند

4. با چنین عز و شرف ملک سلیمان رسدش

5. صد هزاران دل یعقوب حزین زنده بدوست

6. کر و فر شرف یوسف کنعان رسدش

7. لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند

8. گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش

9. نوح وقتیست که عشق ابدی کشتی اوست

10. گر جهان زیر و زبر کرد به طوفان رسدش

11. عشق او گرد برانگیخت ز دریای عدم

12. ید بیضا و عصایی شده ثعبان رسدش

13. جملگی تشنه دلان قوت از او می‌یابند

14. با چنین لقمه دهی شهرت لقمان رسدش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی
* در خرابات چه حاجت به مناجات من است
* دست برداشته دایم به دعا تاک آنجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری
* گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
شعر کامل
مولوی