مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1297

1. مدارم یک زمان از کار فارغ

2. که گردد آدمی غمخوار فارغ

3. چو فارغ شد غم او را سخره گیرد

4. مبادا هیچ کس ای یار فارغ

5. قلندر گر چه فارغ می‌نماید

6. ولیکن نیست در اسرار فارغ

7. ز اول می‌کشد او خار بسیار

8. همه گل گشت و گشت از خار فارغ

9. چو موری دانه‌ها انبار می‌کرد

10. سلیمان شد شد از انبار فارغ

11. چو دریاییست او پرکار و بی‌کار

12. از او گیرند و او ز ایثار فارغ

13. قلندر هست در کشتی نشسته

14. روان در را و از رفتار فارغ

15. در این حیرت بسی بینی در این راه

16. ز کشتی و ز دریابار فارغ

17. به یاد بحر مست از وهم کشتی

18. نشسته احمقی بسیار فارغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم
* دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
* که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
شعر کامل
حافظ
* تابه فروردین جهان چون حله رنگین شود
* بوستان پر لاله و پر سوسن و نسرین شود
شعر کامل
فرخی سیستانی