مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1416

1. ترش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیدستم

2. ز افسون‌هاش مجنونم ز افسان‌هاش سرمستم

3. بتان بس دیده‌ام جانا ولیکن نی چنین زیبا

4. تویی پیوندم و خویشم کنون در خویش درجستم

5. همه شب از پریشانی چنان بودم که می دانی

6. ولیک این دم ز حیرانی کریما از دگر دستم

7. از این حالت که دل دارد بگیر و برجهان او را

8. که من خاکی ز سعی تو ز روی خاک برجستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
* هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
شعر کامل
حافظ
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
* نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری