مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1474

1. حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم

2. بسی علتیان را ز غم بازخریدیم

3. سبل‌های کهن را غم بی‌سر و بن را

4. ز رگ هاش و پی‌هاش به چنگاله کشیدیم

5. طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم

6. بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم

7. بپرسید از آن‌ها که دیدند نشان‌ها

8. که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم

9. رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان

10. غریبانه نمودند دواها که ندیدیم

11. سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم

12. همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم

13. طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم

14. که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم

15. مپندار که این نیز هلیله‌ست و بلیله‌ست

16. که این شهره عقاقیر ز فردوس کشیدیم

17. حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم

18. که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم

19. دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند

20. دگر لاف مپران که ما بازپریدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی