مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1513

1. اگر سرمست اگر مخمور باشم

2. مهل کز مجلس تو دور باشم

3. رخم از قبله جان نور گیرد

4. چو با یاد تو اندر گور باشم

5. قرارم کی بود خود در تک گور

6. چو بر دمگاه نفخ صور باشم

7. صد افسنتین و داروهای نافع

8. تویی جان را چو من رنجور باشم

9. شوم شیرین ز لطف گوهر تو

10. اگر چون بحر تلخ و شور باشم

11. اگر غم همچو شب عالم بگیرد

12. برآ ای صبح تا منصور باشم

13. تویی روز و منم استاره روز

14. عجب نبود اگر مشهور باشم

15. به من شادند جمله روزجویان

16. چو پیش آهنگ چون تو نور باشم

17. مرا مخمور می داری نه از بخل

18. ولی تا ساکن و مستور باشم

19. بدان مستور می داری چو حوتم

20. که تا از عقربت مهجور باشم

21. چه غم دارم ز نیش عقرب ای ماه

22. چو غرق شهد چون زنبور باشم

23. خمش کردم ولیکن عشق خواهد

24. که پیش زخمه‌اش طنبور باشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* در بیستون ز نالۀ من گر صدا فتد
* نالد ز درد کوه جدا كوهكن جدا
شعر کامل
جامی
* سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
* که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
شعر کامل
فروغی بسطامی