مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1534

1. بیا ما چند کس با هم بسازیم

2. چو شادی کم شود با غم بسازیم

3. بیا تا با خدا خلوت گزینیم

4. چو عیسی با چنین مریم بسازیم

5. گر از فرزند آدم کس نماند

6. چه غم داریم با آدم بسازیم

7. ور آدم نیز از ما گوشه گیرد

8. به جان تو که بی‌او هم بسازیم

9. یکی جانی است ما را شادی انگیز

10. که گر ویران شود عالم بسازیم

11. اگر دریا شود آتش بنوشیم

12. وگر زخمی رسد مرهم بسازیم

13. به پیش کعبه رویش بمیریم

14. بدان چاه و بدان زمزم بسازیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
* از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
شعر کامل
سعدی
* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بخت جوان دارد آن که با تو قرینست
* پیر نگردد که در بهشت برینست
شعر کامل
سعدی