مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1545

1. شراب شیره انگور خواهم

2. حریف سرخوش مخمور خواهم

3. مرا بویی رسید از بوی حلاج

4. ز ساقی باده منصور خواهم

5. ز مطرب ناله سرنای خواهم

6. ز زهره زاری طنبور خواهم

7. چو یارم در خرابات خراب است

8. چرا من خانه معمور خواهم

9. بیا نزدیکم ای ساقی که امروز

10. من از خود خویشتن را دور خواهم

11. اگر گویم مرا معذور می دار

12. مرا گوید تو را معذور خواهم

13. مرا در چشم خود ره ده که خود را

14. ز چشم دیگران مستور خواهم

15. یکی دم دست را از روی برگیر

16. که در دنیا بهشت و حور خواهم

17. اگر چشم و دلم غیر تو بیند

18. در آن دم چشم‌ها را کور خواهم

19. ببستم چشم خود از نور خورشید

20. که من آن چهره پرنور خواهم

21. چو رنجوران دل را تو طبیبی

22. سزد گر خویش را رنجور خواهم

23. چو تو مر مردگان را می دهی جان

24. سزد گر خویش را در گور خواهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده ام
* بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی