مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1581

1. گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم

2. کاندر این مکتب ندارد کر و فری هر معلم

3. متهم شو همچو یوسف تا در آن زندان درآیی

4. زانک در زندان نیاید جز مگر بدنام و ظالم

5. جای عاقل صدر دیوان جای مجنون قعر زندان

6. حبس و تهمت قسم عاشق تخت و منبر جای عالم

7. کم طمع شد آن کسی کو طمع در عشق تو بندد

8. کم سخن شد آن کسی که عشق با او شد مکالم

9. پنجه اندر خون شیران دارد آن شیر سمایی

10. غمزه خون خوار دارد غم ندارد از مظالم

11. گر بگویم ور خموشم ور بجوشم ور نجوشم

12. اندر این فتنه خوشم من تو برو می باش سالم

13. مشک بربند ای سقا تو گر چه اندر وقت خوردن

14. مستی آرد این معانی حیرت آرد این معالم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
* یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
شعر کامل
سعدی
* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی
* درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
* جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
شعر کامل
سعدی