مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1596

1. چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم

2. یار تنهاماندگان را دم به دم می خواندیم

3. جمله یاران چون خیال از پیش ما برخاستند

4. ما خیال یار خود را پیش خود بنشاندیم

5. ساعتی از جوی مهرش آب بر دل می زدیم

6. ساعتی زیر درختش میوه می افشاندیم

7. ساعتی می کرد بر ما شکر و گوهر نثار

8. ساعتی از شکر او ما مگس می راندیم

9. چون خیال او درآمد بر درش دربان شدیم

10. چون خیال او برون شد ما در این درماندیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وصال با من خونین جگر چه خواهد کرد؟
* به تلخکامی دریا شکر چه خواهد کرد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
* زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
شعر کامل
حافظ
* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی