مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 161

1. چو فرستاد عنایت به زمین مشعله‌ها را

2. که بدر پرده تن را و ببین مشعله‌ها را

3. تو چرا منکر نوری مگر از اصل تو کوری

4. وگر از اصل تو دوری چه از این مشعله‌ها را

5. خردا چند به هوشی خردا چند بپوشی

6. تو عزبخانه مه را تو چنین مشعله‌ها را

7. بنگر رزم جهان را بنگر لشکر جان را

8. که به مردی بگشادند کمین مشعله‌ها را

9. تو اگر خواب درآیی ور از این باب درآیی

10. تو بدانی و ببینی به یقین مشعله‌ها را

11. تو صلاح دل و دین را چو بدان چشم ببینی

12. به خدا روح امینی و امین مشعله‌ها را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی
* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
* مرا که قوت بازوی زورمند تو نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی