مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1667

1. من ز وصلت چون به هجران می روم

2. در بیابان مغیلان می روم

3. من به خود کی رفتمی او می کشد

4. تا نپنداری که خواهان می روم

5. چشم نرگس خیره در من مانده‌ست

6. کز میان باغ و بستان می روم

7. عقل هم انگشت خود را می گزد

8. زانک جان این جاست و بی‌جان می روم

9. دست ناپیدا گریبان می کشد

10. من پی دست و گریبان می روم

11. این چنین پیدا و پنهان دست کیست

12. تا که من پیدا و پنهان می روم

13. این همان دست است کاول او مرا

14. جمع کرد و من پریشان می روم

15. در تماشای چنین دست عجب

16. من شدم از دست و حیران می روم

17. من چو از دریای عمان قطره‌ام

18. قطره قطره سوی عمان می روم

19. من چو از کان معانی یک جوم

20. همچنین جو جو بدان کان می روم

21. من چو از خورشید کیوان ذره‌ام

22. ذره ذره سوی کیوان می روم

23. این سخن پایان ندارد لیک من

24. آمدم زان سر به پایان می روم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد بار جان بدادم وز پای درفتادم
* بار دگر بزادم چون بانگ تو شنودم
شعر کامل
مولوی
* محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
* بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی