مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1689

1. صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم

2. چون بوی تو بیامد دیدم که زنده بودم

3. صد بار جان بدادم وز پای درفتادم

4. بار دگر بزادم چون بانگ تو شنودم

5. تا روی تو بدیدم از خویش نابدیدم

6. ای ساخته چو عیدم وی سوخته چو عودم

7. دامی است در ضمیرم تا باز عشق گیرم

8. آن باز بازگونه چون مرغ درربودم

9. ای شعله‌های گردان در سینه‌های مردان

10. گردان به گرد ماهت چون گنبد کبودم

11. آن ساعت خجسته تو عهدها ببسته

12. من توبه‌ها شکسته بودم چنانک بودم

13. عقلم ببرد از ره کز من رسی تو در شه

14. چون سوی عقل رفتم عقلم نداشت سودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به تماشای سر زلف تو عقل از سر من
* نه چنان رفت که دیگر به سرم باز آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی
* تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
* راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
شعر کامل
حافظ