مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما

2. انا فتحنا الصلا بازآ ز بام از در درآ

3. ای بحر پرمرجان من والله سبک شد جان من

4. این جان سرگردان من از گردش این آسیا

5. ای ساربان با قافله مگذر مرو زین مرحله

6. اشتر بخوابان هین هله نه از بهر من بهر خدا

7. نی نی برو مجنون برو خوش در میان خون برو

8. از چون مگو بی‌چون برو زیرا که جان را نیست جا

9. گر قالبت در خاک شد جان تو بر افلاک شد

10. گر خرقه تو چاک شد جان تو را نبود فنا

11. از سر دل بیرون نه‌ای بنمای رو کایینه‌ای

12. چون عشق را سرفتنه‌ای پیش تو آید فتنه‌ها

13. گویی مرا چون می‌روی گستاخ و افزون می‌روی

14. بنگر که در خون می‌روی آخر نگویی تا کجا

15. گفتم کز آتش‌های دل بر روی مفرش‌های دل

16. می غلط در سودای دل تا بحر یفعل ما یشا

17. هر دم رسولی می‌رسد جان را گریبان می‌کشد

18. بر دل خیالی می‌دود یعنی به اصل خود بیا

19. دل از جهان رنگ و بو گشته گریزان سو به سو

20. نعره زنان کان اصل کو جامه دران اندر وفا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رشک می آید مرا از جامه بر اندام تو
* با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
شعر کامل
رهی معیری
* روی خندان تو تا انجمن آرا گردید
* خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی