مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1859

1. منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین

2. دلم پرنیش هجران است بهر نوش شمس الدین

3. چو آتش‌های عشق او ز عرش و فرش بگذشته‌ست

4. در این آتش ندانم کرد من روپوش شمس الدین

5. در آغوشم ببینی تو ز آتش تنگ‌ها لیکن

6. شود آن آب حیوان از پی آغوش شمس الدین

7. چو دیکی پخت عقل من چشیدم بود ناپخته

8. زدم آن دیک در رویش ز بهر جوش شمس الدین

9. در این خانه تنم بینی یکی را دست بر سر زن

10. یکی رنجور در نزع و یکی مدهوش شمس الدین

11. زبان ذوالفقار عقل کاین دریا پر از در کرد

12. زبانش بازبگرفت و شد او خاموش شمس الدین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سحر شکفته تر از گل ز خواب برخیزد
* به دست طفل گذارند چون حنا در خواب
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل منزل تست ورنه روزی صدبار
* در پیش تو چون سپند می‌سوختمی
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر
* نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
* معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
شعر کامل
سعدی