مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1870

1. ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان

2. وز کبر کسان رنجی و اندر تو دو صد چندان

3. گریانی و پرزهری با خلق چه باقهری

4. مانند سر بریان گشته که منم خندان

5. من صوفی باصوفم من آمر معروفم

6. چون شحنه بود آن کس کو باشد در زندان

7. معذوری خود دیده در خویش ترنجیده

8. عذر دگران خواهد از باب هنرمندان

9. بر دانش و حال خود تأویل کنی قرآن

10. وان گاه هم از قرآن در خلق زنی سندان

11. آب حیوان یابی گر خاک شوی ره را

12. وز باد و بروت آیی در نار تو دربندان

13. بگریز از این دربند بر جمله تو در دربند

14. جز شمس حق تبریز سلطان شکرقندان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
* خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
شعر کامل
سعدی
* ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای
* رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای
شعر کامل
حزین لاهیجی
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی