مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2305

1. کی باشد من با تو باده به گرو خورده

2. تو برده و من مانده من خرقه گرو کرده

3. در می شده من غرقه چون ساغر و چون کوزه

4. با یار درافتاده بی‌حاجب و بی‌پرده

5. صد نوش تو نوشیده تشریف تو پوشیده

6. صد جوش بجوشیده این عالم افسرده

7. از نور تو روشن دل چون ماه ز نور خور

8. وز بوی گلت خوشدل چون روغن پرورده

9. تا خود چه فسون گفتی با گل که شد او خندان

10. تا خود چه جفا گفتی با خارک پژمرده

11. یک لحظه بخندانی یک لحظه بگریانی

12. ای نادره صنعت‌ها در صنع درآورده

13. عاقل ز تو نازارد زان روی که زشت آید

14. ظلمت ز مه آشفته خاری ز گل آزرده

15. بس غصه رسول آمد از منعم و می‌گوید

16. ده مرده شکر خوردی بگذار یکی مرده

17. پس فکر چو بحر آمد حکمت مثل ماهی

18. در فکر سخن زنده در گفت سخن مرده

19. نی فکر چو دام آمد دریا پس این دام است

20. در دام کجا گنجد جز ماهی بشمرده

21. پس دل چو بهشتی دان گفتار زبان دوزخ

22. وین فکر چو اعرافی جای گنه و خرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست
* به خاک پای تو وان هم عظیم سوگند است
شعر کامل
سعدی
* چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
* چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
شعر کامل
حافظ
* چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو
* ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
شعر کامل
صائب تبریزی