مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2317

1. ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده

2. جان من و جان تو در اصل یکی بوده

3. در خانه نقشینی دیدم صنم چینی

4. خون خواره صد آدم جان ملکی بوده

5. صد ماه یقینم شد اندر دل شب پنهان

6. صد نور یقین دیدم مشتاق شکی بوده

7. گفتم به ایاز ای حر محمود شدی آخر

8. در شاه چه جا کردی ای آیبکی بوده

9. ای سگ که ز اصحابی در کهف تو در خوابی

10. چون شیر خدا گشتی اول سگکی بوده

11. ای ماهی در آتش تو جانب دریا کش

12. ای پیشتر از عالم در وی سمکی بوده

13. شمس الحق تبریزم همرنگ تو می‌خیزم

14. من مرده تو گرد من بحر نمکی بوده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لاله را چهره شود چون شنبلید
* کو چو گل در بوستان آید همی
شعر کامل
سیف فرغانی
* شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
* دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* آبنوسم در بن دریا نشینم با صدف
* خس نیم تا بر سر آیم کف بود همتای من
شعر کامل
خاقانی