مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2318

1. مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره

2. تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره

3. ما بر سر هر پشته گم کرده سر رشته

4. بیچاره تو گشته تو چاره بیچاره

5. صد چشمه بجوشانی در سینه چون مرمر

6. ای آب روان کرده از مرمر و از خاره

7. ای سنگ سیه را تو کرده مدد دیده

8. وی از پس نومیدی بشکفته گل از ساره

9. ای نور روان کرده از پیه دو چشم ما

10. و اندیشه روان کرده از خون دل پاره


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند
* آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* تو در آیینه نظر داری و زین بی‌خبری
* که به دیدار تو آیینه نظرها دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد
* باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
شعر کامل
سعدی