مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2339

1. ایا گم گشتگان راه و بیراه

2. شما را باز می‌خواند شهنشاه

3. همی‌گوید شهنشه کان مایید

4. صلا ای شهره سرهنگان به درگاه

5. به درگاه خدای حی قیوم

6. دعا کردن نکو باشد سحرگاه

7. بپیوندید پیوند قدیمی

8. چو هی چفسیده بر دامان الله

9. چو یوسف با عزیز مصر باشید

10. برون آیید از زندان و از چاه

11. دلا بی‌گاه شد بازآ به خانه

12. که ترک آید شبانگه سوی خرگاه

13. صلا اکنون میان بسته‌ست ساقی

14. صلا کز مهر سرمست است دلخواه

15. به مغناطیس آید آخر آهن

16. به سوی کهربا آید یقین کاه

17. کنون درهای گردون برگشادند

18. که عاجز شد فلک از ناله و آه

19. بیا سجده کنان چون سایه‌ای دوست

20. که بر منبر برآمد امشب آن ماه

21. مثال صورتی پوشیده گر چه

22. منزه بود از امثال و اشباه

23. چو گنج جان به کنج خانه آمد

24. به گردش می‌تنیدم همچو جولاه

25. خمش کن تا که قلماشیت گویم

26. ولکن لا تطالبنی بمعناه

27. ولیک آن به که آن هم شیر گوید

28. کجا اشکار شیر و صید روباه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست
* توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
شعر کامل
سعدی
* حال عشاق تو گلهای گلستان دانند
* که به سودای رخت جامه درانند هنوز
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بی تو، ای گل، سر گلگشت چمن نیست مرا
* که تماشای گلستان شما خوش باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی