مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2369

1. چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته

2. جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته

3. صد هزاران عقل‌ها بین جان‌ها پرداخته

4. صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن بگریخته

5. گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم

6. چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته

7. صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان

8. صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
* مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
شعر کامل
سعدی
* خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست
* راحت جان و شفای دل بیمار آن جاست
شعر کامل
سعدی
* ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
* کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
شعر کامل
سعدی