مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2394

1. از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله

2. آن دلبرم درآمد در کف یکی پیاله

3. افکند در سر من آنچ از سرم برآرد

4. نو کرد عشق ما را باده هزارساله

5. می‌گشت دین و کیشم من مست وقت خویشم

6. نی نسیه را شناسم نی بر کسم حواله

7. من باغ جان بدادم چرخشت را خریدم

8. بر جام می‌نبشتم این بیع را قباله

9. ای سخره زمانه برهم بزن تو خانه

10. کاین کاله بیش ارزد وآنگه چگونه کاله

11. بربند این دهان را بگشا دهان جان را

12. بینی که هر دو عالم گردد یکی نواله

13. نپذیرد آن نواله جانت چو مست باشد

14. سرمست خد و خالش کی بنگرد به خاله

15. جان‌های آسمانی سرمست شمس تبریز

16. بگشای چشم و بنگر پران شده چو ژاله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
* از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
شعر کامل
سعدی
* نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق
* کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق
شعر کامل
فروغی بسطامی