مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2414

1. ز لقمه‌ای که بشد دیده تو را پرده

2. مخور تو بیش که ضایع کنی سراپرده

3. حیات خویش در آن لقمه گر چه پنداری

4. ضمیر را سبل است آن و دیده را پرده

5. چرا مکن تو در این جا مگو چرا نکنم

6. که چشم جان را گشته است این چرا پرده

7. طلسم تن که ز هر زهر شهد بنموده‌ست

8. عروس پرده نموده‌ست مر تو را پرده

9. چو لقمه را ببریدی خیال پیش آید

10. خیال‌هاست شده بر در صفا پرده

11. خیال طبع به روی خیال روح آید

12. ز عقل نعره برآید که جان فزا پرده

13. دلا جدا شو از این پرده‌های گوناگون

14. هلا که تا نکند مر تو را جدا پرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون فندقم بر سر زنی سنگ
* ز عنابم نیابد جز تو کس رنگ
شعر کامل
نظامی
* خویش من آنست که از عشق زاد
* خوشتر از این خویش و تباریم نیست
شعر کامل
مولوی
* یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
* می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
شعر کامل
حافظ