مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2415

1. تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده

2. بدیده گریه ما را بدین بخندیده

3. بخند جان و جهان چون مقام خنده تو راست

4. بکن که هر چه کنی هست بس پسندیده

5. ز درد و حسرت تو جان لاله‌ها سیه است

6. گل از جمال رخ توست جامه بدریده

7. ز خلق عالم جان‌های پاک بگزیدند

8. و آنگهان ز میانشان تو بوده بگزیده

9. بدانک عشق نبات و درخت او خشک است

10. به گرد گرد درخت من است پیچیده

11. چو خشک گشت درختم بسی بلندی یافت

12. چو زرد گشت رخم شد چو زر بنازیده

13. خزینه‌های جواهر که این دلم را بود

14. قمارخانه درون جمله را ببازیده

15. هزار ساغر هستی شکسته این دل من

16. خمار نرگس مخمور تو نسازیده

17. ز خام و پخته تهی گشت جان من باری

18. مدد مدد تو چنین آتشی فروزیده

19. مرا چو نی بنوازید شمس تبریزی

20. بهانه بر نی و مطرب ز غم خروشیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی
* شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سخن هر چه گویم همه گفته‌اند
* بر باغ دانش همه رفته‌اند
شعر کامل
فردوسی
* بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست
* سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب
شعر کامل
خواجوی کرمانی