مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2449

1. من پیش از این می‌خواستم گفتار خود را مشتری

2. و اکنون همی‌خواهم ز تو کز گفت خویشم واخری

3. بت‌ها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی

4. مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری

5. آمد بتی بی‌رنگ و بو دستم معطل شد بدو

6. استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری

7. دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم

8. قدر جنون بشناختم ز اندیشه‌ها گشتم بری

9. گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل

10. ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری

11. کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود

12. پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی
* کی کند ناخوب را بیداد خوب
* چون کند نامرد را کافور مرد
شعر کامل
سنایی