مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 300

1. کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب

2. وان حدیث چو شکر کز تو شنیدم همه شب

3. گر چه از شمع تو می‌سوخت چو پروانه دلم

4. گرد شمع رخ خوب تو پریدم همه شب

5. شب به پیش رخ چون ماه تو چادر می‌بست

6. من چو مه چادر شب می‌بدریدم همه شب

7. جان ز ذوق تو چو گربه لب خود می‌لیسد

8. من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب

9. سینه چون خانه زنبور پر از مشغله بود

10. کز تو ای کان عسل شهد کشیدم همه شب

11. دام شب آمد جان‌های خلایق بربود

12. چون دل مرغ در آن دام طپیدم همه شب

13. آنک جان‌ها چو کبوتر همه در حکم ویند

14. اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون تو در بستان برافکندی نقاب
* لاله را دل بر گل و نسرین بسوخت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
* ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
شعر کامل
فرخی سیستانی
* احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
* حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
شعر کامل
سعدی