مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 324

1. درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت

2. درآ تا خانه هستی بپردازم همین ساعت

3. صلا زن پاکبازی را رها کن خاک بازی را

4. که یک جان دارم و خواهم که دربازم همین ساعت

5. کمان زه کن خدایا نه که تیر قاب قوسینی

6. که وقت آمد که من جان را سپر سازم همین ساعت

7. چو بر می‌آید این آتش فغان می‌خیزد از عالم

8. امانم ده امانم ده که بگدازم همین ساعت

9. جهان از ترس می‌درد و جان از عشق می‌پرد

10. که مرغان را به رشک آرم ز پروازم همین ساعت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی
* با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
* سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
شعر کامل
صائب تبریزی
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی