مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 327

1. از دفتر عمر ما یکتا ورقی مانده‌ست

2. کز غیرت لطف آن جان در قلقی مانده‌ست

3. بنوشته بر آن دفتر حرفی ز شکر خوشتر

4. از خجلت آن حرفش مه در عرقی مانده‌ست

5. عمر ابدی تابان اندر ورق بستان

6. نی خوف ز تحویلی نی جای دقی مانده‌ست

7. نامش ورقی بوده ملک ابد اندر وی

8. اسرار همه پاکان آن جا شفقی مانده‌ست

9. پیچیده ورق بر وی نوری ز خداوندی

10. شمس الحق تبریزی روشن حدقی مانده‌ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
* آتش چرا به خرمن پروانه میزند
شعر کامل
پروین اعتصامی
* به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
* چنین که حافظ ما مست باده ازل است
شعر کامل
حافظ
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی