مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 437

1. هر جور کز تو آید بر خود نهم غرامت

2. جرم تو را و خود را بر خود نهم تمامت

3. ای ماه روی از تو صد جور اگر بیاید

4. تن را بود چو خلعت جان را بود سلامت

5. هر کس ز جمله عالم از تو نصیب دارند

6. عشق تو شد نصیبم احسنت ای کرامت

7. گه جام مست گردد از لذت می تو

8. گه می به جوش آید از چاشنی جامت

9. معنی به سجده آید چون صورت تو بیند

10. هر حرف رقص آرد چون بشنود کلامت

11. عاشق چو مستتر شد بر وی ملامت آید

12. زیرا که نقل این می نبود بجز ملامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
* گفتم امّا نمی توانم کرد
شعر کامل
جامی
* تا خار غم عشقت آویخته در دامن
* کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
شعر کامل
سعدی
* ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان
* ما بلبلان مستیم از بهر گل خروشان
شعر کامل
سیف فرغانی