مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 647

1. تدبیر کند بنده و تقدیر نداند

2. تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند

3. بنده چو بیندیشد پیداست چه بیند

4. حیلت بکند لیک خدایی بنداند

5. گامی دو چنان آید کو راست نهادست

6. وان گاه که داند که کجاهاش کشاند

7. استیزه مکن مملکت عشق طلب کن

8. کاین مملکتت از ملک الموت رهاند

9. شه را تو شکاری شو کم گیر شکاری

10. کاشکار تو را باز اجل بازستاند

11. خامش کن و بگزین تو یکی جای قراری

12. کان جا که گزینی ملک آن جات نشاند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
* دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
شعر کامل
حافظ
* چو فرد آینه با کاینات یکرو باش
* که شد سیاه رخ کاغذ از دورویی ها
شعر کامل
صائب تبریزی