مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 820

1. هر چه آن خسرو کند شیرین کند

2. چون درخت تین که جمله تین کند

3. هر کجا خطبه بخواند بر دو ضد

4. همچو شیر و شهدشان کابین کند

5. با دم او می‌رود عین الحیات

6. مرده جان یابد چو او تلقین کند

7. مرغ جان‌ها با قفس‌ها برپرند

8. چونک بنده پروری آیین کند

9. عالمی بخشد به هر بنده جدا

10. کیست کو اندر دو عالم این کند

11. گر به قعر چاه نام او بری

12. قعر چه را صدر علیین کند

13. من بر آنم که شکرریزی کنم

14. از شکر گر قسم من تعیین کند

15. کافری گر لاف عشق او زند

16. کفر او را جمله نور دین کند

17. خار عالم در ره عاشق نهاد

18. تا که جمله خار را نسرین کند

19. تو نمی‌دانی که هر که مرغ اوست

20. از سعادت بیضه‌ها زرین کند

21. بس کنم زین پس نهان گویم دعا

22. کی نهان ماند چو شه آمین کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی
* یک دست جام باده و یک دست جعد یار
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شعر کامل
مولوی