مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 821

1. خنده از لطفت حکایت می‌کند

2. ناله از قهرت شکایت می‌کند

3. این دو پیغام مخالف در جهان

4. از یکی دلبر روایت می‌کند

5. غافلی را لطف بفریبد چنان

6. قهر نندیشد جنایت می‌کند

7. وان یکی را قهر نومیدی دهد

8. یأس کلی را رعایت می‌کند

9. عشق مانند شفیعی مشفقی

10. این دو گمره را حمایت می‌کند

11. شکرها داریم زین عشق ای خدا

12. لطف‌های بی‌نهایت می‌کند

13. هر چه ما در شکر تقصیری کنیم

14. عشق کفران را کفایت می‌کند

15. کوثر است این عشق یا آب حیات

16. عمر را بی‌حد و غایت می‌کند

17. در میان مجرم و حق چون رسول

18. بس دوادو بس سعایت می‌کند

19. بس کن آیت آیت این را برمخوان

20. عشق خود تفسیر آیت می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق را عقل نمی‌خواست که بیند لیکن
* هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
شعر کامل
سعدی
* باز در این جوی روان گشت آب
* بر لب جو سبزه دمیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی