مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 987

1. هر که را ذوق دین پدید آید

2. شهد دنیاش کی لذیذ آید

3. آن چنان عقل را چه خواهی کرد

4. که نگوسار یک نبیذ آید

5. عقل بفروش و جمله حیرت خر

6. که تو را سود از این خرید آید

7. نه از آن حالتیست ای عاقل

8. که در او عقل کس بدید آید

9. نشود باز این چنین قفلی

10. گر همه عقل‌ها کلید آید

11. گر درآیند ذره ذره به بانگ

12. آن همه بانگ ناشنید آید

13. چه شود بیش و کم از این دریا

14. بنده گر پاک وگر پلید آید

15. هر که رو آورد بدین دریا

16. گر یزیدست بایزید آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیست غیر از دست خالی پرده پوشی سرو را
* خار چندین جامه رنگین ز گل پوشیده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* درد عشق از تندرستی خوشترست
* گر چه بیش از صبر درمانیش نیست
شعر کامل
سعدی
* عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
* مرغ دشت است آن که عاشق بر جو و بر ارزنی ست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی