مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 2 - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او

1. بشنوید ای دوستان این داستان

2. خود حقیقت نقد حال ماست آن

3. بود شاهی در زمانی پیش ازین

4. ملک دنیا بودش و هم ملک دین

5. اتفاقا شاه روزی شد سوار

6. با خواص خویش از بهر شکار

7. یک کنیزک دید شه بر شاه‌راه

8. شد غلام آن کنیزک پادشاه

9. مرغ جانش در قفس چون می‌طپید

10. داد مال و آن کنیزک را خرید

11. چون خرید او را و برخوردار شد

12. آن کنیزک از قضا بیمار شد

13. آن یکی خر داشت و پالانش نبود

14. یافت پالان گرگ خر را در ربود

15. کوزه بودش آب می‌نامد بدست

16. آب را چون یافت خود کوزه شکست

17. شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست

18. گفت جان هر دو در دست شماست

19. جان من سهلست جان جانم اوست

20. دردمند و خسته‌ام درمانم اوست

21. هر که درمان کرد مر جان مرا

22. برد گنج و در و مرجان مرا

23. جمله گفتندش که جانبازی کنیم

24. فهم گرد آریم و انبازی کنیم

25. هر یکی از ما مسیح عالمیست

26. هر الم را در کف ما مرهمیست

27. گر خدا خواهد نگفتند از بطر

28. پس خدا بنمودشان عجز بشر

29. ترک استثنا مرادم قسوتیست

30. نه همین گفتن که عارض حالتیست

31. ای بسا ناورده استثنا بگفت

32. جان او با جان استثناست جفت

33. هرچه کردند از علاج و از دوا

34. گشت رنج افزون و حاجت ناروا

35. آن کنیزک از مرض چون موی شد

36. چشم شه از اشک خون چون جوی شد

37. از قضا سرکنگبین صفرا فزود

38. روغن بادام خشکی می‌نمود

39. از هلیله قبض شد اطلاق رفت

40. آب آتش را مدد شد همچو نفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
* مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
شعر کامل
سعدی
* سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
* شکایت از که کنم خانگیست غمازم
شعر کامل
حافظ
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی