مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 73 - مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد

1. چونک خرگوش از رهایی شاد گشت

2. سوی نخچیران دوان شد تا به دشت

3. شیر را چون دید در چه کشته زار

4. چرخ می‌زد شادمان تا مرغزار

5. دست می‌زد چون رهید از دست مرگ

6. سبز و رقصان در هوا چون شاخ و برگ

7. شاخ و برگ از حبس خاک آزاد شد

8. سر برآورد و حریف باد شد

9. برگها چون شاخ را بکشافتند

10. تا به بالای درخت اشتافتند

11. با زبان شطاه شکر خدا

12. می‌سراید هر بر و برگی جدا

13. که بپرورد اصل ما را ذوالعطا

14. تا درخت استغلظ آمد و استوی

15. جانهای بسته اندر آب و گل

16. چون رهند از آب و گلها شاددل

17. در هوای عشق حق رقصان شوند

18. همچو قرص بدر بی‌نقصان شوند

19. چشمان در رقص و جانها خود مپرس

20. وانک گرد جان از آنها خود مپرس

21. شیر را خرگوش در زندان نشاند

22. ننگ شیری کو ز خرگوشی بماند

23. درچنان ننگی و آنگه این عجب

24. فخر دین خواهد که گویندش لقب

25. ای تو شیری در تک این چاه فرد

26. نقش چون خرگوش خونت‌ریخت و خورد

27. نفس خرگوشت به صحرا در چرا

28. تو بقعر این چه چون و چرا

29. سوی نخچیران دوید آن شیرگیر

30. کابشروا یا قوم اذ جاء البشیر

31. مژده مژده ای گروه عیش‌ساز

32. کان سگ دوزخ به دوزخ رفت باز

33. مژده مژده کان عدو جانها

34. کند قهر خالقش دندانها

35. آنک از پنجه بسی سرها بکوفت

36. همچو خس جاروب مرگش هم بروفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر صحبت گل دل منه ای مرغ که چون تو
* گشتند درین باغ و گذشتند هزاران
شعر کامل
جامی
* تهی ز باده حکمت مدان خموشان را
* که همچو کوزه سر بسته پر می نابند
شعر کامل
صائب تبریزی
* مبادا هیچ کس را روز سختی در کمین یارب
* دل گندم دو نیم از بیم سنگ آسیا گردد
شعر کامل
صائب تبریزی