مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 74 - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را

1. جمع گشتند آن زمان جمله وحوش

2. شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش

3. حلقه کردند او چو شمعی در میان

4. سجده آوردند و گفتندش که هان

5. تو فرشتهٔ آسمانی یا پری

6. نی تو عزرائیل شیران نری

7. هرچه هستی جان ما قربان تست

8. دست بردی دست و بازویت درست

9. راند حق این آب را در جوی تو

10. آفرین بر دست و بر بازوی تو

11. باز گو تا چون سگالیدی به مکر

12. آن عوان را چون بمالیدی به مکر

13. بازگو تا قصه درمانها شود

14. بازگو تا مرهم جانها شود

15. بازگو کز ظلم آن استم‌نما

16. صد هزاران زخم دارد جان ما

17. گفت تایید خدا بد ای مهان

18. ورنه خرگوشی کی باشد در جهان

19. قوتم بخشید و دل را نور داد

20. نور دل مر دست و پا را زور داد

21. از بر حق می‌رسد تفضیلها

22. باز هم از حق رسد تبدیلها

23. حق بدور نوبت این تایید را

24. می‌نماید اهل ظن و دید را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
* که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
شعر کامل
حافظ