مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 162 - دعاکردن موسی آن شخص را تا بایمان رود از دنیا

1. موسی آمد در مناجات آن سحر

2. کای خدا ایمان ازو مستان مبر

3. پادشاهی کن برو بخشا که او

4. سهو کرد و خیره‌رویی و غلو

5. گفتمش این علم نه درخورد تست

6. دفع پندارید گفتم را و سست

7. دست را بر اژدها آنکس زند

8. که عصا را دستش اژدرها کند

9. سر غیب آن را سزد آموختن

10. که ز گفتن لب تواند دوختن

11. درخور دریا نشد جز مرغ آب

12. فهم کن والله اعلم بالصواب

13. او به دریا رفت و مرغ‌آبی نبود

14. گشت غرقه دست گیرش ای ودود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی