مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 177 - مسلهٔ فنا و بقای درویش

1. گفت قایل در جهان درویش نیست

2. ور بود درویش آن درویش نیست

3. هست از روی بقای ذات او

4. نیست گشته وصف او در وصف هو

5. چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب

6. نیست باشد هست باشد در حساب

7. هست باشد ذات او تا تو اگر

8. بر نهی پنبه بسوزد زان شرر

9. نیست باشد روشنی ندهد ترا

10. کرده باشد آفتاب او را فنا

11. در دو صد من شهد یک اوقیه خل

12. چون در افکندی و در وی گشت حل

13. نیست باشد طعم خل چون می‌چشی

14. هست اوقیه فزون چون برکشی

15. پیش شیری آهوی بیهوش شد

16. هستی‌اش در هست او روپوش شد

17. این قیاس ناقصان بر کار رب

18. جوشش عشقست نه از ترک ادب

19. نبض عاشق بی ادب بر می‌جهد

20. خویش را در کفهٔ شه می‌نهد

21. بی‌ادب‌تر نیست کس زو در جهان

22. با ادب‌تر نیست کس زو در نهان

23. هم بنسبت دان وفاق ای منتجب

24. این دو ضد با ادب با بی‌ادب

25. بی‌ادب باشد چو ظاهر بنگری

26. که بود دعوی عشقش هم‌سری

27. چون به باطن بنگری دعوی کجاست

28. او و دعوی پیش آن سلطان فناست

29. مات زید زید اگر فاعل بود

30. لیک فاعل نیست کو عاطل بود

31. او ز روی لفظ نحوی فاعلست

32. ورنه او مفعول و موتش قاتلست

33. فاعل چه کو چنان مقهور شد

34. فاعلیها جمله از وی دور شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت
* ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در چاه ذقن چو حافظ ای جان
* حسن تو دو صد غلام دارد
شعر کامل
حافظ
* من همان روز دل و صبر به یغما دادم
* که مقید شدم آن دلبر یغمایی را
شعر کامل
سعدی