لینک اشتراک گذاری
کپی شد
مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم
شماره 91 - نمودن آن شمعها در نظر هفت مرد : هفت شمع اندر نظر شد هفت مرد
شماره 92 - باز شدن آن شمعها هفت درخت : باز هر یک مرد شد شکل درخت
شماره 93 - مخفی بودن آن درختان ازچشم خلق : این عجب‌تر که بریشان می‌گذشت
شماره 94 - یک درخت شدن آن هفت درخت : گفت راندم پیشتر من نیکبخت
شماره 95 - هفت مرد شدن آن هفت درخت : بعد دیری گشت آنها هفت مرد
شماره 96 - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت : این سخن پایان ندارد تیز دو
شماره 97 - پیش رفتن دقوقی به امامت آن قوم : در تحیات و سلام الصالحین
شماره 98 - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی : پیش در شد آن دقوقی در نماز
شماره 99 - بیان اشارت سلام سوی دست راست در قیامت از هیبت محاسبه حق از انبیا استعانت و شفاعت خواستن : انبیا گویند روز چاره رفت
شماره 100 - شنیدن دقوقی در میان نماز افغان آن کشتی کی غرق خواست شدن : آن دقوقی در امامت کرد ساز
شماره 101 - تصورات مرد حازم : آنچنانک ناگهان شیری رسید
شماره 102 - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی : چون دقوقی آن قیامت را بدید
شماره 103 - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین : چون رهید آن کشتی و آمد بکام
شماره 104 - باز شرح کردن حکایت آن طالب روزی حلال بی کسب و رنج در عهد داود علیه السلام و مستجاب شدن دعای او : یادم آمد آن حکایت کان فقیر
شماره 105 - رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام : می‌کشیدش تا به داود نبی
شماره 106 - شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه : چونک داود نبی آمد برون
شماره 107 - حکم کردن داود علیه السلام برکشندهٔ گاو : گفت داود این سخنها را بشو
شماره 108 - تضرع آن شخص از داوری داود علیه السلام : سجده کرد و گفت کای دانای سوز
شماره 109 - در خلوت رفتن داود تا آنچ حقست پیدا شود : در فرو بست و برفت آنگه شتاب
شماره 110 - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی از سر گاو برخیز و تشنیع صاحب گاو بر داود علیه السلام : گفت داودش خمش کن رو بهل
شماره 111 - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده : بعد از آن داود گفتش کای عنود
شماره 112 - عزم کردن داود علیه السلام به خواندن خلق بدان صحرا کی راز آشکارا کند و حجتها را همه قطع کند : گفت ای یاران زمان آن رسید
شماره 113 - گواهی دادن دست و پا و زبان بر سر ظالم هم در دنیا : پس همینجا دست و پایت در گزند
شماره 114 - برون رفتن به سوی آن درخت : چون برون رفتند سوی آن درخت
شماره 115 - قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو : هم بدان تیغش بفرمود او قصاص
شماره 116 - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بی‌کسب و بی‌حساب : نفس خود را کش جهانی را زنده کن
شماره 117 - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان : عیسی مریم به کوهی می‌گریخت
شماره 118 - قصهٔ اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان : یادم آمد قصهٔ اهل سبا
شماره 119 - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن : کر امل را دان که مرگ ما شنید
شماره 120 - صفت خرمی شهر اهل سبا و ناشکری ایشان : اصلشان بد بود آن اهل سبا

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی
* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* مگر فلک ز شفق دست در حنا دارد
* که عقده ای نگشاید ز رشته کارم
شعر کامل
صائب تبریزی