مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 48 - طیره شدن قاضی از سیلی درویش و سرزنش کردن صوفی قاضی را

1. گشت قاضی طیره صوفی گفت هی

2. حکم تو عدلست لاشپک نیست غی

3. آنچ نپسندی به خود ای شیخ دین

4. چون پسندی بر برادر ای امین

5. این ندانی که می من چه کنی

6. هم در آن چه عاقبت خود افکنی

7. من حفر بئرا نخواندی از خبر

8. آنچ خواندی کن عمل جان پدر

9. این یکی حکمت چنین بد در قضا

10. که ترا آورد سیلی بر قفا

11. وای بر احکام دیگرهای تو

12. تا چه آرد بر سر و بر پای تو

13. ظالمی را رحم آری از کرم

14. که برای نفقه بادت سه درم

15. دست ظالم را ببر چه جای آن

16. که بدست او نهی حکم و عنان

17. تو بدان بز مانی ای مجهول‌داد

18. که نژاد گرگ را او شیر داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
* قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
شعر کامل
حافظ
* ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
* خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری