ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 10

1. تا جان بتن آید بیا احوالپرس این خسته را

2. تا دل گشاید برگشا آن پستهٔ لب بسته را

3. آن سبزهٔ نورسته را تا دیدمی رستم زدین

4. پیوسته خواهم سجده کردآن ابروی پیوسته را

5. گرسوی مرغانم رهاسازدزدام از مهرنیست

6. ازرشک پرخواهدکشد این بال و پربشکسته را

7. اززهد و تقوی مشکلم نگشود ومشکل میفروش

8. بستاندوجامی دهداین صبحه بگسسته را

9. هرکیش و فن آموختم هر مشکلی کاندوختم

10. سیلاب عشق آمد ببرد آن خوانده و دانسته را

11. کالای دارائی کل جز در لباس فقر نیست

12. پیوند باشد با خدا درویش از خود رسته را

13. پائین ترین مأوا بود اسرار فرق فرقدان

14. از کاخ جان برخواسته برخاک او بنشسته را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
* خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
شعر کامل
حافظ
* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی
* گرمم ز آتش دل زان سان که گر درین تب
* پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید
شعر کامل
جامی