ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. زور و زر ننگرد او عجز و سکون آوردیم

2. نخرد علم و خرد رو بجنون آوردیم

3. یار یکرنگی و دلخواست از آن اینهمه رنگ

4. گاه از دیده گه ازچهره برون آوردیم

5. نامد اندر خور سلطان غمت کشور عقل

6. رو از این خطه سوی ملک جنون آوردیم

7. گرچه دردی کش گردون شدمی روز نخست

8. حالیا شور تو از چرخ فزون آوردیم

9. پر دلی بین که باین نوسفری در ره دوست

10. رو در آغاز باین دجلهٔ خون آوردیم

11. آخر آن آهوی وحشی نشدی رام بما

12. با همه رنج که بردیم و فسون آوردیم

13. شیئی للّه زدم اسرار بهر درنگشود

14. عاقبت روی طلب سوی درون آوردیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
* سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی