ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 202

1. جوانی شد، او را فراموش کن

2. سر ناتوانی در آگوش کن

3. تو را چند گه تن وشی پوش بود

4. کنون چند گه جان‌وشی پوش کن

5. اگر دیبهٔ جان همی بایدت

6. خرد تار و پود سخن هوش کن

7. ز نادیدنی چشمها کور ساز

8. ز بیهوده‌ها گوش مدهوش کن

9. به دل باش بیدار و خفته به چشم

10. بشو خویشتن ضد خرگوش کن

11. ز گفتار خیر و به دیدار حق

12. زبان عسکر و چشمها شوش کن

13. ز چهرت بخوان آنچه یزدان نبشت

14. نبشت شیاطین فراموش کن

15. ز حکمت خورش جوی مرجانت را

16. دلت معده ساز و دهن گوش کن

17. ز دین حکمت آموز و بقراط را

18. به اندک سخن گنگ و خاموش کن

19. خلالوش جویان دین بی‌هش‌اند

20. تو بی‌هوش را در خلالوش کن

21. اگر نوش تو زهر کرد این فلک

22. به دانش تو زهر فلک نوش کن

23. وگر دوشت از تو به غفلت بجست

24. بکوش و ز امشب یکی دوش کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
* مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
شعر کامل
سعدی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* جهان چون بزاری برآید همی
* بدو نیک روزی سرآید همی
شعر کامل
فردوسی