ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 275

1. جهانا چه در خورد و بایسته‌ای!

2. وگر چند با کس نپایسته‌ای

3. به ظاهر چو در دیده خس ناخوشی

4. به باطن چو دو دیده بایسته‌ای

5. اگر بسته‌ای را گهی بشکنی

6. شکسته بسی نیز هم بسته‌ای

7. چو آلوده‌ای بینی آلوده‌ای

8. ولیکن سوی شستگان شسته‌ای

9. کسی کو تو را می‌نکوهش کند

10. بگویش: هنوزم ندانسته‌ای

11. بیابی ز من شرم و آهستگی

12. اگر شرمگن مرد و آهسته‌ای

13. تو را من همه راستی داده‌ام

14. تو از من همه کاستی جسته‌ای

15. زمن رسته‌ای تو اگر بخردی

16. بچه نکوهی آن را کزو رسته‌ای؟

17. به من بر گذر داد ایزد تو را

18. تو بر ره‌گذر پست چه نشسته‌ای

19. ز بهر تو ایزد درختی بکشت

20. که تو شاخی از بیخ او جسته‌ای

21. اگر کژ برو رسته‌ای سوختی

22. وگر راست بر رسته‌ای رسته‌ای

23. بسوزد کژیهات چون چوب کژ

24. نپرسد که بادام یا پسته‌ای

25. تو تیر خدائی سوی دشمنش

26. به تیرش چرا خویشتن خسته‌ای؟

27. چو بی‌راه و بی‌رسته گشتی، مرا

28. چه گوئی که بی‌راه و بی‌رسته‌ای؟

29. چو دانش بیاری تو را خواسته‌ام

30. وگر دانش آری مرا خواسته‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
* دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
شعر کامل
سعدی
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بسا هوشمندان که در کوی عشق
* چو من عاقل آیند و شیدا روند
شعر کامل
سعدی