نزاری قهستانیدستورنامه (فهرست)

شمارهٔ 41 - عروج و الهام

1. به اوقات دیگر دل مستِ من

2. عنان بستدی مطلق از دستِ من

3. چو از عالم تن برون رفتمی

4. چو مجنون به نجدِ جنون رفتمی

5. شدی باز فکرم سوی سدره باز

6. نشستی بر ایوانِ کیوانِ راز

7. چو از آشیان رفته باز آمدی

8. چو گنجینه مجموع راز آمدی

9. بکاوید می چشمه‌ی وجد و حال

10. روان گشتی از چشمه آبِ زلال

11. به الماس اندیشه دُر سفتمی

12. ز سرِّ ملایک سخن گفتمی

13. ز بالا فرود آمدندی سروش

14. که برخوان و بنیوش بی چشم و گوش

15. به هر حرف کاوردمی در بیان

16. هزارش معمّا بُدی در میان

17. به لوح آن گهی باز گفتی قلم

18. نزاری بر اوراق کردی رقم

19. اگر ازهر و مزهر آری به دست

20. شود روشنت تا برین گونه هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازان چادر قیر بیرون کشید
* بدندان لب ماه در خون کشید
شعر کامل
فردوسی
* ز بس که گشته ام از فکر آن میان باریک
* زشرم مردم باریک بین نهان شده ام
شعر کامل
جامی
* آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
* دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
شعر کامل
سعدی