نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 104

1. که دیده‌ای که چو من در فراق یار بسوخت

2. بسوخت آتش هجران مرا و زار بسوخت

3. مرا ببین و ز من اعتبار کن یارا

4. اگر کسی نشنیدی کز انتظار بسوخت

5. غم تو صاعقه‌ای در میان جانم زد

6. که ترّ و خشک وجودم به اعتبار بسوخت

7. سرشک دیده چنان می‌رود ز سوز جگر

8. که قطره‌ قطره چون ژاله در کنار بسوخت

9. نفس‌نفس که درآمد ز حلق پر دودم

10. ز تاب آتش آهم شراروار بسوخت

11. چنان دماغ دلم از تف سموم خیال

12. بسوختند که هم خواب و هم قرار بسوخت

13. بسوزد آتش دوزخ وجود عاصی را

14. چنان‌که جان نزاری ز هجر یار بسوخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گو شمع میارید در این جمع که امشب
* در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
شعر کامل
حافظ
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* صحرای عدم لاله ستان شد چو شهیدان
* با داغ تو رفتند به خون غرقه کفن ها
شعر کامل
جامی