نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1056

1. من به جان آمده ام راه سویِ جانان کو

2. سخت است دشوار طریقی ست رهی آسان کو

3. کوره ی سینه پرِ آتشِ هجران دارم

4. درد دیرینه ی ما را دمِ آن درمان کو

5. وصل خود عاقبت الامر به ما بازآید

6. مرد برخاستن قاعده ی هجران کو

7. بر محبّت چه دلیلی ست فدا کردنِ جان

8. عید درکیشِ قدیم است ولی قربان کو

9. هر کسی را به سرِ خود سر و سامانی هست

10. سر و سامانِ منِ بی سرو سامان کو

11. من برانداختۀ عشقم و در باخته پاک

12. هر چه آن بودم خود هیچ نبودم آن کو

13. ای نزاری مکن از عالمِ تسلیم غلوّ

14. گر مسلّم شده ای مرتبۀ سلمان کو

15. در پریشانی اگر مجتمعی مردی مرد

16. استقامت ز کجا خاصه درین دوران کو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای ما لنگ است و منزل بس دراز
* دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
شعر کامل
حافظ
* کجا سلم و تور و فریدون کجاست
* همه ناپدیدند با خاک راست
شعر کامل
فردوسی
* در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
* این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
شعر کامل
حافظ